مازوخیسم چیست و به چه افرادی مازوخیست می‌گویند؟
admin admin
admin admin
30 مرداد 1401 | 03:39
مازوخیسم چیست و به چه افرادی مازوخیست می‌گویند؟

شخصیت مازوخیست یک تیپ شخصیتی است که در آن افراد تمایل به نشان دادن رفتارهای خودتخریب کننده و یا رفتارهای خودویرانگر دارند که از اوایل بزرگسالی شروع می‌شود و در زمینه‌های مختلف نمود پیدا می‌کند.



اصطلاح مازوخیسم عموماً به مازوخیسم جنسی اشاره دارد، اما گاهی به تجربیاتی که شامل رابطه جنسی نمی‌شود نیز مانند زهد افراطی نیز اطلاق می‌شود. در نظریه‌ی روانکاوی کلاسیک، مازوخیسم ناشی از غریزه‌ی مرگ یا ناشی از پرخاشگری‌ای است که به دلیل احساس گناه بیش از حد در درون فرد تغییر شکل داده است.



اما انواع غیراستانداردتر مازوخیسم نیز وجود دارد که در زندگی شخصی و حرفه‌ای افراد ظاهر می‌شود. در واقع مازوخیست روان‌شناختی کسی است که به دنبال راه‌هایی برای عذاب دادن خود در زندگی روزمره است.



فرد دارای این گرایش ممکن است اغلب از تجربیات لذت‌بخش اجتناب کند یا به سمت موقعیت‌ها یا روابطی کشیده شود که در آن رنج می‌برد و از کمک دیگران به خود جلوگیری کند. در جایی که این الگوی رفتاری فراگیر می‌شود و باعث اختلال بالینی قابل توجهی در فعالیت‌های روزمره زندگی و روابط بین فردی آن‌ها می‌شود، آنگاه می‌توان تشخیص اختلال شخصیت مازوخیسم را برای فرد در نظر گرفت.



این اصطلاح از نام شوالیه لئوپولد فون ساخر مازوخ اتریشی گرفته شده است. او آثار نوشتاری گسترده‌ای را در مورد لذت بردن از ضرب و شتم و تحت انقیاد گرفتن، به رشته‌ی تحریر در آورده است. میزان درد در این گونه روابط ممکن است از تحقیر تشریفاتی با خشونت اندک گرفته تا شلاق شدید یا ضرب و شتم متفاوت باشد.



به طور کلی، فرد مازوخیست تا حدی کنترل خود را بر موقعیت حفظ می‌کند و قبل از اینکه به شدت آسیب ببیند، به رفتار توهین آمیز پایان می‌دهد. در حالی که درد ممکن است در بسیاری از افراد مقدار معینی از هیجانات جنسی را ایجاد کند، اما برای مازوخیست‌ها به هدف اصلی فعالیت جنسی تبدیل می‌شود. این اصطلاح غالباً در یک زمینه اجتماعی آزادتر دیگر هم به کار می‌رود که در آن مازوخیسم به عنوان رفتار فردی تعریف می‌شود که به دنبال موقعیت‌های تحقیرآمیز یا بدرفتاری است و از آن لذت می‌برد.



وجود مازوخیسم در یک فرد به عنوان یک صفت مجزا نسبتاً نادر است. معمولاً، همراهی درد با لذت جنسی، هم به شکل مازوخیسم و هم سادیسم در افراد ظهور می‌کند که با کسب لذت جنسی از طریق ایجاد درد در دیگران هم همراه است. اغلب، یک فرد نقش‌های متناوب را برعهده می‌گیرد و از طریق تجربه درد کشیدن در یک مورد و از طریق ایجاد درد در مورد دیگر برانگیخته می‌شود.





درک منشأ ساختار شخصیت مازوخیستی



مازوخیست



به شخصیت مازوخیست، «شخصیت خودشکن» نیز گفته می‌شود. ریشه‌های این ساختار شخصیتی از یک «نبرد اراده» بین کودک در حال رشد و والدینی است که بیش از حد کنترل می‌کنند، نشأت می‌گیرد.



والدین به دنبال حفظ کنترل به هر قیمتی هستند. آن‌ها نیاز به اطاعت و تبعیت کودک در هر زمان دارند. جایی برای بیان نظرات و نیازهای کودک وجود ندارد. عشق مشروط به خوب بودن است. با افراط و تفریط، والدین ممکن است کودک را مورد آزار، تنبیه و تحقیر قرار دهند، تهدید به ترک یا تنبیه در صورتی که کودک مرزها را زیر پا بگذارد.



این‌گونه بزرگ شدن می‌تواند تأثیر عمیقی روی شخصیت کودک داشته باشد. بچه‌ها می‌توانند آسیب‌های خود را تحمل کنند و با این حال تمایل دارند که به سوی والدین خود بازگردند، اما قدرت انجام این کار را ندارند.



در واقع هر گونه تلاش برای انتقام از طرف کودکان به صورت پنهانی یا پرخاشگری غیرفعال انجام می‌شود. رفتار تهاجمی یا انتقادی والدین می‌تواند به صدای درونی یک منتقد درونی قلدر در وجود فرزندان تبدیل شود. مازوخیست‌ها در بزرگسالی نیز می‌توانند به طرز باورنکردنی سازگار شوند، ارتباط خود را با خلاقیت خود از دست بدهند، و مشاغلی را انتخاب کنند که سخت اما کسل‌کننده است.



بازگشت به فهرست



ویژگی‌های شخصیتی مازوخیستی



کنترل کردن



در اینجا ما ویژگی‌های معمول یک شخصیت مازوخیستی را باهم بررسی می‌کنیم که ممکن است در خود یا دیگران تشخیص دهید:




  • شما برای رسیدن به اهداف خود تا حد خستگی کار می‌کنید. در واقع این نوع رفتار برای شما توهین‌آمیز است و شأن شما را زیر سؤال می‌برد، زیرا شما خودتان را به سمت محدودیت‌های خود و فراتر از آن سوق می‌دهید.

  • از درون احساس تحقیر می‌کنید و همیشه گام‌های اضافی برمی‌دارید تا هرگز به دیگران نشان ندهید که واقعاً چه احساسی دارید.

  • شما احساس می‌کنید که در دنیا مورد بی‌مهری قرار می‌گیرید: همیشه باید کمی بیشتر تلاش می‌کردید تا توسط اطرافیانتان پذیرفته شوید و این هرگز کافی نبود.

  • منتقد درونی شما به هر کاری که انجام می‌دهید حمله می‌کند و شما را به افراط‌های بیشتر سوق می‌دهد تا ارزش خود را ثابت کنید.

  • بدن شما ممکن است قوی و ورزیده باشد، که نماد دفاع شما در برابر سوءاستفاده یا مزاحمتی است که در کودکی تجربه کرده‌اید.

  • نه گفتن یا بیان نظر خودتان را غیرممکن می‌دانید. شما در عوض سعی می‌کنید دیگران را راضی کنید، اما در درونتان از عصبانیت می‌لرزید.

  • از سرنوشت خود در زندگی شکایت می‌کنید اما هرگز کاری در مورد آن انجام نمی‌دهید، حتی از تلاش برای کمک به خودتان نیز خودداری می‌کنید.

  • ممکن است جذب روابط توهین‌آمیز شوید که در آن همچنان تحقیر و شرمنده می‌شوید. تحمل این درد، و نشان ندادن درد آن، یک تکنیک مازوخیستی برای حفظ مقداری احساس غرور نسبت به خود است.

  • احساس می‌کنید در چرخه‌های بی پایان خودشکستگی گرفتار شده‌اید. برای شما لذت بردن بدون احساس گناه یا شرم غیرممکن است. نسبت به آینده احساس ناامیدی می‌کنید.



بازگشت به فهرست



سادومازوخیسم



فیلم چراغ گار ۱۹۴۴



سادومازوخیسم عبارت است از دریافت و اعطای لذت بر مبنای اعمالی که شامل ایجاد درد یا تحقیر است. تمرین‌کنندگان سادومازوخیسم ممکن است به دنبال لذت جنسی از اعمال خود باشند. در حالی که اصطلاحات سادیست و مازوخیست به ترتیب به کسی اشاره دارد که از دادن و دریافت درد لذت می‌برد، برخی از تمرین کنندگان سادومازوخیسم ممکن است بین این دو نقش تغییر جایگاه بدهند.



سادومازوخیسم به عنوان یک پارافیلیای بالینی در نظر گرفته نمی‌شود، مگر اینکه چنین اقداماتی منجر به ناراحتی یا اختلال بالینی قابل توجهی برای فرد شود. به طور مشابه، سادیسم جنسی در چارچوب رضایت متقابل، که عموماً تحت عنوان BDSM شناخته می‌شود، از اعمال خشونت‌آمیز یا پرخاشگری جنسی بدون توافق متمایز می‌شود.



واژه سادومازوخیسم برگرفته از دو واژه سادیسم و مازوخیسم است. دو کلمه «سادیسم» و «مازوخیسم» که در این ترکیب گنجانده شده است، در اصل از نام دو نویسنده گرفته شده است. واژه سادیسم ریشه در نام مارکی دو ساد (۱۷۴۰-۱۸۱۴) دارد، که نه تنها سادیسم جنسی را انجام می‌داد، بلکه رمان‌هایی نیز درباره این اعمال نوشت که شناخته‌شده‌ترین آن‌ها ژوستین است.



«مازوخیسم» نیز به افتخار لئوپولد فون ساخر مازوخ (۱۸۳۶-۱۸۹۵) نامگذاری شده است که رمان‌هایی را در بیان فانتزی‌های مازوخیستی خود نوشت. این اصطلاحات ابتدا برای شناسایی پدیده‌های رفتاری انسان و طبقه‌بندی بیماری‌های روان‌شناختی یا رفتار انحرافی انتخاب شدند. روان‌پزشک آلمانی ریچارد فون کرافت ابینگ در سال ۱۸۹۰ برای اولین بار اصطلاحات سادیسم و مازوخیسم را وارد اصطلاحات پزشکی کرد.



بازگشت به فهرست



روانشناسی مازوخیسم





سادومازوخیسم یا استفاده از درد به عنوان یک محرک جنسی از زمان‌های بسیار قدیم رواج داشته است و برخی از محققان معتقدند که این مسأله بخشی جدایی‌ناپذیر از فرهنگ بشری است. حتی برخی از پژوهشگران معتقدند که این الگوی رفتاری پیش از ظهور در فرهنگ‌های مصر باستان، هند، آسیای شرقی و عربستان، در میان جوامع اولیه و بدوی غیرانسانی رواج داشته است.



یکی از قدیمی‌ترین روایات باقی‌مانده که به این عمل اشاره می‌کند، ترانه‌ای عاشقانه مصری بود که توسط مردی خوانده می‌شد که ابراز تمایل می‌کرد تحت انقیاد زنی قرار گیرد تا بتواند لذتی را تجربه کند که زن با او مانند یک برده رفتار می‌کند. مورخ رومی یوونال نیز موردی از زنی را شرح داده که خود را به شلاق و ضرب و شتم پیروان پان تسلیم کرده است.



مفهوم‌سازی مدرن سادومازوخیسم از اصطلاحات سادیسم و مازوخیسم از تحقیقات روان‌پزشک آلمانی ریچارد فون کرافت-ابینگ در مجموعه مطالعات موردی خود در سال ۱۸۸۶ در حوزه‌ی روان‌پزشکی جنسی ناشی می‌شود. درد و خشونت فیزیکی در مفهوم کرافت ابینگ ضروری نیست، و او مازوخیسم را کاملاً بر حسب کنترل تعریف کرد.



زیگموند فروید، روانکاو و معاصر کرافت-ابینگ، خاطرنشان کرد که هر دو اغلب در افراد به طور یکسان یافت می‌شوند و این دو را در یک موجودیت دوگانه به نام «سادومازوخیسم» ترکیب کرد.



این مشاهدات معمولاً هم در تحقیقات و هم در عمل تأیید می‌شود. بسیاری از تمرین‌کنندگان، اعم از سادیست‌ها و مازوخیست‌ها، خود را به‌عنوان سوئیچ‌کننده و «تغییرپذیر» تعریف می‌کنند که می‌توانند از هر یک از نقش‌ها لذت ببرند. با این حال، فیلسوف فرانسوی، ژیل دلوز، استدلال کرد که وقوع همزمان سادیسم و مازوخیسم پیشنهاد شده در مدل فروید، نتیجه «استدلال بی دقت» او است و نباید آن را بدیهی انگاشت.



فروید اصطلاحات مازوخیسم اولیه و ثانویه را معرفی کرد. اگرچه از این ایده تفاسیر زیادی صورت گرفته است؛ اما در یک مازوخیسم اولیه، مازوخیست به جای نسبی، توسط مدل یا شیء مورد محبت (یا سادیست) طرد می‌شود، که احتمالاً شامل این می‌شود که مدل یک رقیب را به عنوان همسر ترجیحی انتخاب کند. این طرد کامل به انگیزه مرگ (Todestrieb) در روانکاوی فروید مربوط می‌شود.



در مقابل، در یک مازوخیسم ثانویه، مازوخیست طرد و تنبیه کمتر جدی‌تر و ظاهری‌تری را توسط مدل تجربه می‌کند. مازوخیسم ثانویه، به عبارت دیگر، نسخه نسبتاً معمولی است، که بیشتر شبیه به یک افسانه است، و بیشتر مفسران به سرعت به ساختگی بودن آن اشاره می‌کنند.



عادات رفتاری بد



طرد شدن توسط مازوخیست اولیه به همان مفهومی که طرد ساختگی در یک رابطه توافقی متقابل رخ می‌دهد یا حتی در جایی که مازوخیست اتفاقاً دارای قدرت ابتکار عملی است، مطلوب نیست. رنه ژیرار در کتاب «چیزهای پنهان از زمان تأسیس جهان» تلاش می‌کند تا تمایز فروید از مازوخیسم اولیه و ثانویه را در ارتباط با فلسفه خودش احیا و دوباره تفسیر کند.



هم کرافت ابینگ و هم فروید فرض کردند که سادیسم در مردان ناشی از تحریف جزء پرخاشگرانه غریزه جنسی مردانه است. با این حال، مازوخیسم در مردان به عنوان یک انحراف مهم‌تر، بر خلاف ماهیت جنسیت مردانه دیده می‌شد.



فروید تردید داشت که مازوخیسم در مردان همیشه یک گرایش اولیه است و حدس زد که ممکن است فقط به عنوان دگرگونی سادیسم وجود داشته باشد. سادومازوخیسم در زنان مورد بحث نسبتاً کمی قرار گرفت، زیرا اعتقاد بر این بود که عمدتاً در مردان رخ می‌دهد. هر دو همچنین فرض کردند که مازوخیسم آن‌قدر ذاتی جنسیت زنانه است که تشخیص آن به عنوان یک تمایل جداگانه دشوار است.



هاولاک آلیس، در مطالعات روانشناسی جنسی خود، استدلال کرد که هیچ تمایز روشنی بین جنبه‌های سادیسم و مازوخیسم وجود ندارد و ممکن است آن‌ها به عنوان حالت‌های احساسی مکمل در نظر گرفته شوند. او همچنین به این نکته مهم اشاره کرد که سادومازوخیسم تنها به درد در رابطه با لذت جنسی توجه دارد و نه به ظلم، همان‌طور که فروید پیشنهاد کرده بود.



به عبارت دیگر، سادومازوخیست عموماً مایل است که این درد در عشق ایجاد یا دریافت شود، نه با سوءاستفاده، برای لذت یکی یا هر دو شرکت‌کننده. این لذت متقابل حتی ممکن است برای رضایت دست‌اندرکاران ضروری باشد.



در اینجا، آلیس به ماهیت اغلب متناقض شیوه‌های توافقی سادیسم و مازوخیسم که به طور گسترده گزارش شده است، اشاره می‌کند. این مسأله فقط به عنوان درد برای شروع لذت نیست، بلکه خشونت، یا شبیه سازی اعمال خشونت آمیز غیرارادی برای ابراز عشق است.



این کنایه در مشاهدات بسیاری مشهود است، که نه تنها فعالیت‌های سادومازوخیستی رایج معمولاً به درخواست صریح مازوخیست انجام می‌شود، بلکه اغلب این مازوخیست تعیین شده است که ممکن است چنین فعالیت‌هایی را از طریق نشانه‌های احساسی ظریف درک شده یا متقابل هدایت کند. سادیست تعیین شده درک و به طور توافقی به رسمیت شناخته شده است.



روانشناسی مدرن



بی‌عاطفه و سنگدل



دلایلی وجود دارد که معمولاً برای اینکه چرا یک سادومازوخیست از انجام این عمل لذت می‌برد ارائه می‌شود و پاسخ تا حد زیادی به خود فرد بستگی دارد. برای برخی، ایفای نقش سازگاری یا درماندگی شکلی از گریز درمانی را ارائه می‌دهد. از استرس‌های زندگی، از مسئولیت، یا از گناه. برای دیگران، قرار گرفتن تحت سیطره‌ی یک فرد قوی و کنترل‌کننده ممکن است احساس امنیت و محافظت مرتبط با دوران کودکی را برانگیزد.



آن‌ها نیز ممکن است از کسب تأیید آن فرد رضایت داشته باشند مثل فردی که به میل خود خدمتگزار دیگری می‌شود. از سوی دیگر، یک سادیست ممکن است از احساس قدرت و اقتدار ناشی از ایفای نقش مسلط لذت ببرد، یا از طریق رنجاندن مازوخیست، به‌طور خاص لذت ببرد.



با این حال، به خوبی درک نشده است که چه چیزی این تجربیات عاطفی را در نهایت به ارضای جنسی مرتبط می‌کند، یا اینکه این ارتباط در ابتدا چگونه شکل می‌گیرد. رابطه سادومازوخیستی، تا زمانی که توافقی باشد، یک مشکل روانی نیست:




این نوع رابطه فقط در صورتی مشکل ساز است که فرد را دچار مشکل کند، یعنی اگر یکی از طرفین از آن راضی نباشد، یا در زندگی شخصی یا شغلی او مشکل ایجاد کند. اگر این‌طور نباشد، من آن را به عنوان یک مشکل نمی‌بینم. اما با فرض اینکه این‌طور باشد، چیزی که من در مورد آن برایم سؤال ایجاد می‌شود این است که این فرد چه تجربیاتی داشته است که او را به سمت یکی از انتهای طیف هدایت کرده است.



جوزف مرلینو




 معمولاً روانشناسان معتقدند که تجربیات در مراحل اولیه‌ی رشد جنسی می‌تواند تأثیر عمیقی بر شخصیت جنسی بعدی ما در زندگی داشته باشد. اما به نظر می‌رسد که تمایلات سادومازوخیستی در سنین مختلف شکل می‌گیرد. برخی از افراد گزارش می‌دهند که آنها را قبل از بلوغ داشته‌اند، در حالی که برخی دیگر آنها را تا قبل از بلوغ کشف نمی‌کنند.



بر اساس یک مطالعه، اکثر سادومازوخیست های مرد (۵۳٪) علاقه‌ی خود را قبل از ۱۵ سالگی ایجاد کردند، در حالی که اکثریت زنان (۷۸٪) علاقه خود را بعد از آن پیدا کردند.



میزان شیوع سادومازوخیسم در جمعیت عمومی ناشناخته است. علیرغم اینکه سادیست های زن کمتر از مردان قابل مشاهده هستند، برخی از بررسی‌ها به مقادیر قابل مقایسه‌ای از فانتزی‌های سادیستی بین زنان و مردان منجر شده است. نتایج چنین مطالعاتی نشان می‌دهد که جنسیت فرد ممکن است عامل تعیین‌کننده ترجیح فرد نسبت به سادیسم نباشد.

دیدگاه شما