۵ کتاب درباره‌ی کره‌ی شمالی؛ از زبان مردمی که از این کشور دیکتاتوری فرار کرده‌اند
admin admin
admin admin
30 مرداد 1401 | 02:14
۵ کتاب درباره‌ی کره‌ی شمالی؛ از زبان مردمی که از این کشور دیکتاتوری فرار کرده‌اند

کره‌ی شمالی یک دولت مستبد و خشن است که طی چندین دهه‌ی اخیر توسط خانواده‌ی کیم رهبری می‌شود. علی‌رغم اینکه سران مملکتشان خود را یک جمهوری دموکراتیک می‌دانند، همه می‌دانند که سیاست این کشور پیچیده در یک لایه‌ی عظیم دیکتاتوری است. این کشور همچنین یکی از بدترین سوابق حقوق بشری را در جهان دارد و محدودیت‌های شدیدی را برای آزادی سیاسی و اقتصادی شهروندانش ایجاد می‌کند.



همه‌ی ما زمزمه‌هایی از جنایت و دیکتاتوری از کشور کره‌ی شمالی شنیده‌ایم اما یافتن اطلاعات جدید در مورد مردم کره‌ی شمالی کار بسی سخت و پیچیده است، به‌خصوص زمانی که رسانه‌های خبری تقریبا به‌طور کامل بر موضوعاتی مانند سیاست، سلاح‌های هسته‌ای و آخرین‌مدل موی کیم جونگ اون تمرکز می‌کنند. حال جدا از توجه همه‌ی رسانه‌ها به مباحث سیاسی کره شمالی، واقعا چقدر درباره‌ی مرموزترین کشور جهان می‌دانیم؟



بر هیچ‌کس پوشیده نیست که کتاب‌ها اغلب می‌توانند بینش‌هایی را در مورد موقعیت‌های حساس و پیچیده ارائه دهند؛ آیا به دنبال کتاب‌هایی در مورد کره شمالی هستید تا درباره کشوری که تا حد زیادی به روی جهان بسته است بیشتر بدانید؟



یافتن قطعات نوشته شده توسط نویسندگان اهل کره‌ی شمالی بسیار دشوار است، چرا که تقریبا هیچ‌چیز از این کشور به دلیل دیکتاتوری شدید آن خارج نمی‌شود. با این ‌حال، برخی از داستان‌های نفس‌گیر از نویسندگانی پدید آمده است که در جستجوی پناه، آرامش و زندگی از سرزمین خود فرار کرده‌اند.



در ادامه‌ی این مطلب ۵ کتاب که یادآور تاب‌آوری روح انسان است و درک بهتری از کره شمالی به دست می‌دهد را به‌ اختصار معرفی کرده‌ایم. این فهرست شامل آثار غیرداستانی تاریخی و خاطرات است که اطلاعاتی درباره‌ی زندگی روزمره‌ی شهروندان عادی تحت حاکمیت یک دیکتاتوری بی‌رحمانه می‌دهد.



۱. فرار از اردوگاه ۱۴کتاب درباره کره شمالی



کتاب «فرار از اردوگاه ۱۴؛ داستانی واقعی فرار ادیسه‌وار مردی از کره‌ی شمالی به‌سوی آزادی» با عنوان انگلیسی « Escape from Camp 14: One Man’s Remarkable Odyssey from North Korea to Freedom in the West» اثر  تحسین‌شده روزنامه‌نگار و نویسنده‌ی آمریکایی، بلین هاردن است که اولین بار سال ۲۰۱۲ منتشر شد.



کتاب فرار از اردوگاه ۱۴، پرفروش‌ترین کتاب نیویورک‌تایمز است که داستان تکان‌دهنده‌ی یکی از معدود افرادی که در یک زندان سیاسی کره شمالی متولدشده، فرار کرده و زنده مانده است.‌



کره شمالی کشوری منزوی، گرسنه، ورشکسته، جنگ‌طلب و مجهز به سلاح‌های هسته‌ای است. بین ۱۵۰ هزار تا ۲۰۰ هزار نفر در اردوگاه‌های زندان سیاسی نگهداری می‌شوند. بسیاری از زندانی‌ها فرزندان و نوه‌های افرادی هستند که «قانون» را در کره شمالی زیر پا گذاشته‌اند. زنان مرتبا مورد ضرب و شتم و تجاوز قرار می‌گیرند، تحقیر می‌شوند، برنج غذایی نادر محسوب می‌شود و عموما با فرنی ذرت زندگی می‌کنند، به خاطر خبرچینی پاداش می‌گیرند، از داشتن رابطه‌ی جنسی منع می‌شوند و بسیاری از آن‌ها به دلیل سوءتغذیه می‌میرند.



بلین هاردن در کتاب خارق‌العاده فرار از اردوگاه ۱۴، داستان شین دونگ هیوک را روایت می‌کند و از دریچه‌ی زندگی شین رازهای سرکوبگرترین دولت توتالیتر جهان را باز می‌کند. درواقع این اثر روایت مستند و زنده از جنایتی وحشتناک است که انسان را یاد برده‌داری در قرن‌های گذشته می‌اندازد .



شین هیچ‌چیز از وجود تمدن نمی‌دانست؛ نگهبانان او را به‌عنوان یک دزد تربیت می‌کردند و او شاهد اعدام اعضای خانواده‌ی خود بود. شین هیچ عشق و محبتی از مادرش دریافت نکرد و هیچ پیوندی بین آن‌ها وجود نداشت. او مادرش را رقیبی برای غذا می‌دید و مادرش هم یک‌بار او را به خاطر خوردن ناهار با بیل کتک زد.



رهبر کره شمالی مانند استالین و مائو، هر جنایت علیه دولت را به‌عنوان جنایات خونی در نظر می‌گیرد. با همین ایدئولوژی وقتی عموی شین مرتکب جنایت بزرگ فرار از کشور شد، باقی خانواده‌ی او برای مادام‌العمر زندانی شدند. او دوران کودکی‌اش را در شغلی بدون دستمزد گذراند و مهارت‌هایش برای بقا را توسعه داد که برای زندگی روزمره حیاتی بود و دائما با ضرب و شتم و گرسنگی تهدید می‌شد. شین در ۱۳ سالگی وقتی فهمید که مادر و برادرش قصد فرار از اردوگاه دارند. در اردوگاه به زندانیان آموزش داده می‌شود که با شنیدن کلمه «فرار» وحشت کنند. شین احساس می‌کرد که اگر خانواده‌اش درگیر تلاش برای فرار شوند، او را مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار می‌دهند.



شین نمی‌توانست چیزی بیشتر از وعده‌ی غذایی بعدی خود را ببیند که اغلب پیدا کردن آن نیز خیلی دشوار بود. ملاقات با یکی از مقامات حزب که به خارج از کشور سفرکرده بود، باعث شد که او به فکر دنیایی فراتر از حصار برقی و فراتر از کره شمالی باشد. آن دو برای فراری برنامه‌ریزی کردند که فقط شین از این فرار جان سالم به در برد.



درنهایت، پس از عبور مخفیانه از مرز چین و یافتن کار با حقوق برای اولین بار در زندگی‌اش، راهی کره جنوبی شد؛ سفری ساده نبود، زیرا چین که همیشه نسبت به حقوق بشر بی‌تفاوت است، پناه‌جویان را به کره شمالی باز می‌گرداند. زمانی که شین در جنوب بود، مانند اکثر پناهندگان کره شمالی، برای اسکان یافتن تلاش کرد. او برای مدتی بی‌هدف چرخید و سپس به ایالات‌متحده نقل‌مکان کرد و احساس آوارگی مزمنش یکی از میراث وحشتناک او در کره شمالی است.



زندانیان تا زمان مرگ در زندان می‌مانند و آزادی مشروط وجود ندارد. اکثر زندانیان هرگز به سن ۴۵ سالگی خود نمی‌رسند، جیره‌ی غذایی بسیار ناچیز است، به‌طوری‌که زندانیان دائما گشنه هستند و تقریبا ۴۰ درصد از زندانیان از گرسنگی می‌میرند. وقتی نوزادان در اردوگاه به دنیا می‌آیند و اگر زنده بمانند، مانند هر زندانی دیگری با آن‌ها رفتار می‌شود زیرا باید تاوان گناهان اجداد خود را بپردازند.



شین در کودکی، همکلاسی‌هایش را می‌دید که به دلیل تخلفات جزئی، کشته می‌شدند. او یاد گرفت که از تمام قوانین توتالیتر اردوگاه پیروی کند، موش‌ها، قورباغه‌ها، حشرات و دانه‌های ذرت هضم نشده موجود در فضولات گاو را می‌خورد و هر سال شاهد ده‌ها اعدام، ضرب و شتم خشونت‌آمیز و مرگ بر اثر گرسنگی، بیماری درمان‌نشده، شکنجه و حوادث کار بود.



برخی از قوانین اردوگاه ۱۴ عبارت‌اند از:



– هرکسی که بخواهد از کمپ فرار کند، بلافاصله تیرباران می‌شود.



– هرکسی که شاهد فراری باشد و آن را گزارش نکند، فورا تیرباران می‌شود.



– هر کس هر نوع غذایی را بدزدد یا پنهان کند بلافاصله تیرباران می‌شود.



– هرکس از دستوری سرپیچی کند بلافاصله تیرباران می‌شود.



– هرکس نتواند کار اختصاص داده شده خود را انجام دهد بلافاصله تیرباران خواهد شد.



– انجام وظایف محوله تنها راه پرداخت بدهی شماست.



– هرکس به‌اشتباه خود اعتراف نکند فورا تیرباران می‌شود.



– زندانیانی که خیلی کند کار می‌کنند یا دستوری را اطاعت نمی‌کنند مورد ضرب و شتم یا شکنجه قرار می‌گیرند.



درواقع هاردن از طریق روایت دل‌خراش از زندگی و فرار شگفت‌انگیز شین، روایتی بی‌نظیر از یکی از تاریک‌ترین ملت‌های جهان و داستانی جذاب از استقامت، شجاعت و بقا ارائه می‌دهد.



در قسمتی از کتاب «فرار از اردوگاه ۱۴» می‌خوانیم:



«پیراهن و شلوار نظامی‌ای که شین پیدا کرد برایش خیلی بزرگ بودند، کفش‌های کتانی هم. اما پیدا کردن یک دست لباس درحالی‌که هنوز سه ساعت از فرارش نگذشته بود و قبل از این‌که کسی او را ببیند خوش‌شانسی بزرگی بود. او کفش‌های سرد و خیس و همین‌طور هر دو جفت شلوار زندان را از پایش درآورد. به خاطر خون و برف، شلوارها از زانو به پایین خشک شده بودند. او سعی کرد که سوختگی‌های پایش را با کاغذهای کنده‌شده‌ی کتابی که در کلبه پیدا کرده بود، پانسمان کند. کاغذها به ساقه‌ای لت‌وپارش چسبیدند. شین یونیفرم گشاد و پاره‌پوره را به تن کرد و کفش‌های کتانی را پوشید. او که تا لحظاتی پیش به‌آسانی، یک زندانی فراری قابل‌شناسایی بود به شهروند دیگری از کره‌ی شمالی با لباس، کفش و تغذیه‌ی نامناسب تبدیل شده بود.»

دیدگاه شما